ابراهیم بن سندی
اِبْراهیمِ بْنِ سِنْدیِّ بْنِ شاهَک، یکی از طرفداران و غلامزادگان آزاد شدۀ (مولی) عباسیان در سدۀ 3 ق / 9 م. پدر او سِندی ابن شاهک (ﻫ م) از امیران و ملازمان وفادار خلفای نخستین عباسی بود (نک : یعقوبی، 2 / 410؛ ابن اثیر، 6 / 164؛ مسعودی، 3 / 378) که ظاهراً یک چند به حکومت شام (جاحظ، الحیوان، 5 / 393-395) و بصره (نخجوانی، 139) منصوب شد و مدتی نیز از رؤسای شرطۀ بغداد بود (جهشیاری، 188، 189). از سخن ابن قتیبه برمیآید که منصب قضا نیز داشته است (1 / 70). او پس از مرگ هارونالرشید به طرفداری از امین برخاست، اما پس از پیروزی طاهربن حسین از او امان خواست و آسیبی ندید (ابن طیفور، 72). با اینهمه وی از کسانی بود که ابراهیم بن مهدی را به دشمنی با مأمون، در بغداد به خلافت نشاند (طبری، 8 / 557). اما چند ماه پس از ورود مأمون به بغداد، در رجب 204 ق / ژانویۀ 820 م درگذشت. پسر او ابراهیم اگرچه از نظر مناصب رسمی دولتی به پای پدر نرسید، ولی بهسبب احاطهاش به تاریخ دورۀ نخست عباسی و داعیان آنان (بیهقی، 149؛ ابوهلال عسکری، 2 / 92؛ پلا، 371) و پایداری در دوستی عباسیان شهره شد، و این همه را به جاحظ که از دوستان او به شمار میرفته و در آثار خویش فراوان از او یاد کرده، مدیون است. ابراهیم در روایات خود دربارۀ داعیان عباسی و تاریخ این سلسله از کسانی چون عبداللـهبن صالح و اسحاقبن عیسی و عباسبن محمد و ایوببن جعفر نقل کرده است و این گروه از سایر راویان اخبار به اخبار دولت عباسی و داعیان آنان و به اخبار قریش آگاهتر بودهاند (جاحظ، البیان، 177)، اما جاحظ که روایات ابراهیم را با روایات هیثمبن عدی و ابن کلبی متناقض یافته، اشاره کرده که نکات مشکوکِ روایات ابراهیم، رفع و تصحیح نشده است (همانجا). از زندگی ابراهیم آگاهی اندک در دست است. به گفتۀ خودش مدتی ولایت کوفه داشته (ابن قتیبه، 3 / 121؛ ثعالبی، 355؛ قس: EI2 که او را متصدی منصبی دیوانی در آنجا دانسته است) و سپس از سوی مأمون، مخفیانه به نظارت و خبرگیری از رفتار کارگزاران خلیفه در بغداد منصوب شد (بیهقی، 149؛ ابن طیفور، 42). جاحظ او را مردی ادیب و سخنور که در دفاع از عباسیان «زبانش کاریتر از ده هزار شمشیر آخته و نیزۀ برّان» بود (رسائل، 1 / 77)، و نیز خطیب، نویسنده، فقیه، شاعر، متکلم، منجم و پزشکی که از حافظۀ نیرومندی برخوردار بوده (همو، البیان، 177، الحیوان، 2 / 140)، دانسته است. به نظر میرسد که ابراهیم از مأموران خراج و مالیات بوده است، زیرا او بهعنوان «کاتب العمل» که در نگارش دفاتر خراج به روش زادان فرخ میرفته، نیز یاد شده است (همو، البیان، همانجا). از تاریخ تولد و مرگ ابراهیم اطلاعی در دست نیست.
مآخذ
ابن اثیر، الکامل، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ ابن طیفور، احمدبن طاهر، کتاب بغداد، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، 1368 ق / 1949 م؛ ابن قتیبه، عبداللـهبن مسلم، عیون الاخبار، بیروت، 1925 م؛ ابوهلال عسکری، حسنبن عبداللـه، الاوایل، به کوشش محمد المصری و ولید قصاب، دمشق، 1975 م؛ بیهقی، ابراهیمبن محمد، المحاسن و المساوی، بیروت، 1960 م؛ پلا، شارل، الجاحظ، ترجمۀ ابراهیم الکیلانی، دمشق، 1985 م؛ ثعالبی، عبدالملک بن محمد، ثمارالقلوب، قاهره، 1908 م؛ جاحظ، عمروبن بحر، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، بیروت، 1968 م؛ همو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1357 ق؛ همو، رسایل، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1964 م؛ جهشیاری، محمدبن عبدوس، کتاب الوزراء و الکتاب، به کوشش عبداللـه اسماعیل الصاوی، قاهره، 1357 ق / 1938 م؛ طبری، محمدبن جریر، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960- 1968 م؛ مسعودی، علیبن حسین، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق / 1965 م؛ نخجوانی، محمدبن هندوشاه، تجارب السلف، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1357 ش؛ یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، 1379 ق؛ نیز: EI2.